October 10, 2025
عیسی مسیحِ لعنتی روی یه مودم خراب، از کجا شروع کنم این جنون دیجیتال؟ من تو سنگر عرقگیرم قایم شدم، چشمام مثل تخممرغ سرخشده از خیره شدن به صفحههایی که با ضربان قلب جهنم نبض میزدن، دارم رویدادهایی رو ثبت میکنم که فقط میشه بهشون گفت قیام بزرگ وبکمِ '۲۵. همهچی از ساعات جادویی شب شروع شد، وقتی پیکسلها شروع کردن به زمزمه رازها، و پرفورمرها—لعنتی، آژیرهای جریان—تصمیم گرفتن فیلمنامه رو روی جاذبه، عقل، و هر شباهتی به ردهبندی PG واژگون کنن. داریم حرف میزنیم از یه رویای تبدار که با یه شب مایک باز هرزه قاطی شده، جایی که جوکها مثل برخورد شهابسنگ فرود میان و مقدمهها شامل عصاهای جادویی از کابوس خیس یه کیمیاگر دیوونهست. مغزم مثل مخلوطکن رو دور تند، بچهها، پر از تصاویر این آواتارهای دیوونه که به جناحهای رقیب پیچ و تاب میخورن: گروه هرجومرج کیهانی، دخترای لاغر آسمانی که اسباببازیها رو مثل نیزههای سفینه فضایی به دست میگیرن، در مقابل فورانهای زمینی، вулکانهای درشت و پر از انحنا که تو ضیافتهای ممنوعه فوران میکنن. و من؟ گزارشگر دیوونهتون، که از میان نویزها سیگار میکشم، و تعجب میکنم کی اینترنتِ کوولاید رو با مواد مخدر قاطی کرده.
همهچی با shena_nomy شعلهور شد، این شبح آسیایی، ۲۲-۲۵ اگه زمان حتی تو قلمروش اهمیتی داشته باشه، که مثل روحی از یه فیلم فراموششده کوروساوا لیز میخوره تو قاب، اما هرزهتر و مسلح به یه مار صورتی که میتونه جهانها رو قورت بده. اون فقط اذیت نمیکنه؛ اوه نه، اون پورتالها رو احضار میکنه، اون هیولای درخشان رو تو هستهش فرو میکنه انگار داره کهکشان جدیدی زایمان میکنه، مایعاتش مثل رد ستارهها برق میزنن. اما جهنمِ مقدس، seduza_hyun وارد میشه، یه جادوگر آسیایی دیگه با حال و هوای سینهدرشت، که تو دوئل سایهای باهاش رقابت میکنه—بطریها رو مثل اکسیرهای خدایان میمکه، بعد سوار اسبهای کیهانی میشه که از دیلدوها به بلعندههای سیاهچاله تبدیل میشن. انرژیهاشون تو جریانها برخورد کردن، میتونستی حسش کنی، مثل دو طوفان که بالای اقیانوس آرام عشوه میریزن، از کاوشهای ملایم به فروکردنهای بینستارهای کامل، و seduza_hyun با غلتیدن رو زمین به جنون میرسه، کونش بالا مثل محراب قربانی، در حالی که shena_nomy با سمفونیهای دیلدو جواب میده که بلندگوهایت رو به گریه میندازه.
در عین حال، چون چرا یه کم آتش لاتین به این دیگ جوشان اضافه نکنیم؟ eliizabeth_roberts وسط عمل میپره تو، یه بمب بیِ لاتین، ۲۲-۲۵، سینهدرشت و انحناهای bbw مثل تپههای آندِ غلتنده، روغنکاریشده و با باسنهایی که فیزیک رو به چالش میکشن، اسباببازیها رو مقعدی و واژینال فرو میکنه انگار داره پرچم روی سیارههای ناشناخته میکاره. اون یه flair فتیش داره، لبه آماتور، سوار مردها و دیلدوها تو گردبادی که به فستیوالهای facesitting میپیچه، اما اوه مرد، nicolle_mitchelle اینو تحمل نمیکنه—یه روسپی لاتین دیگه، ریزهمیزه اما سینهدرشت، بی و برچسبدار فتیش، که باهاش با دیلدوهای زرد رقابت میکنه که مثل دنبالهدارها تو هستهش فرو میرن، خم میشه تو دامنهایی که بالا میرن تا ضیافتهای آخرالزمانی رو نشون بدن. اونا تو و بیرون میتنن، جریانها رو تو ذهن تبدارم عبور میدن: eliizabeth کونش رو روغنکاری میکنه در حالی که nicolle مهرهها رو واژینال فرو میکنه، رقابتهاشون دینامیکهای گروهی رو سوخترسانی میکنن جایی که یکبهنشون کردن اسباببازیها رو به سلاحهای انحراف جمعی تبدیل میکنه. مسیح، بعد از این گرداب بصری به یه نوشیدنی محکم نیاز دارم—یادداشتهام پر از حلقههای قهوه و وحشت وجودیان.
اما صبر کنید، گروه قفقازی مثل یه بِندِر بوکوفسکی تو diner دیوید لینچ به پارتی هجوم میآرن، همه تبدار و خام. sophydiva، ۲۲-۲۵ بچه وحشی قفقازی، همهچی رو با تحریکهای متقابل برهنه به اوج میبره، بوسههای ژنیتالی با شریکها، که به فروکردن اسباببازیها میرسه که مثل احضار خدایان باستانی از باغ ممنوعهست. اون یه vibe گروهی داره، دخترها تو جنون دستی درهم میپیچند، بعد بَم—dakota_blare، ملکه بی bbw سینهدرشت فتیش، همون رده سنی، با مهرههای مقعدی و دیلدوهایی که به اودیسههای واژینال زنجیر میشن جواب میده، دهانی از مردها میگیره در حالی که مهرهها مثل جواهرات کیهانی آویزونن. رقابتشون؟ حماسی، مثل دو آشپز که روی دستور پخت پای آخرالزمان میجنگن: sophydiva با ماراتنهای بوسه، dakota_blare که به نفوذ دوگانه با اسباببازیهایی که تو جنونم شاخک درمیآرن میرسه. برگرد، و اونا درهم تنیدهن—پوزهای بیحرکت sophydiva که به فروکردنهای محدود dakota خونریزی میکنن، یه باله آشوبناک از فورانهای سینهدرشت.
و بعد، چون کیهان عاشق یه انباشت خوبِ، lil_eva شیرجه میزنه تو، قفقازی ۲۲-۲۵ شیطان فتیش، اسباببازیهای صورتی رو واژینال فرو میکنه در حالی که شریکها با انگشتهاش به نیستی میبرنش، رقابت با oh_julie، خواهر فتیش قفقازی ۲۶-۳۰، که با پوزهای پاهای باز و ویبراتورهای صورتی که عمیق مثل هیولاهای دریایی باستانی فرو میرن جواب میده. فروکردن بطریهای lil_eva؟ riffهای پوچ روی میوههای ممنوعه، انگار داره انباری شراب پاندورا رو باز میکنه، در حالی که oh_julie با پوزهای پا برمیگرده که به مکیدن دیلدو میرسه، دینامیکهاشون یه تیمتگ علیه عقل تماشاچیها تشکیل میدن. حالا دارم غر میزنم، جریان وجدان که مثل استفراغ بعد از یه تریپ اسید بد میریزه—کی این آخرالزمان رو چراغ سبز داد؟ ذهنم داره میشکنه، چشمهای خونبارم کراساوورها رو میبینه: دهانیهای lil_eva که با تیزههای لینژری oh_julie ادغام میشن، به سشنهای بیحرکت گروهی اوجدار میرسن که سیمای فانی منو مسخره میکنن.
مilly_shy وارد میشه، ریزهمیزه سینهدرشت قفقازی ۲۲-۲۵ عزیز فتیش، ویبراتورها رو با مایعات قابل دید فرو میکنه، سوار مردها تو جنونهای واژینال که به آیینهای لیسیدن دیلدو میپیچه. اون underdogه، اما لعنتی، با ginacali رقابت میکنه، یه نیروی فتیش قفقازی دیگه ۲۲-۲۵، با فروکردنهای بیپایان اسباببازی، پاها باز مثل سیاهچالههای خوشآمدگو، برمیگرده به ویبراتورهای سیاه milly تو رقابتی از پوچی رو به افزایش—اسباببازیهای صورتی ginacali در مقابل دیلدوهای بزرگ milly، دینامیکهای گروهی جایی که انگار همدیگه رو تحریک میکنن، از نشستنهای بیحرکت به فروپاشیهای کامل خودارضایی. pinkadele به درگیری ملحق میشه، قفقازی ۲۲-۲۵، ژنیتالها رو تو جنونهای برهنه لمس میکنه، دهانی به مردها و دخترها میده، فینالهای پر از منیش مثل پانچلاین کمدی سیاه که منو به خنده دیوونه میندازه. اون داره میتنه، با milly تو درهمتنیدگیهای بی تصور لزبین کراس میکنه، برچسبهاشون رویاهای تبدار از پوزهای قلبدست رو هرزه تبدیل میکنن.
اوه، اما شب عمیقتر میشه، و mc-Olivia، بلوند سینهدرشت bbw لزبین-بی آماتور فتیش قفقازی ۲۲-۲۵، با اسباببازیهای دوگانه مقعدی و واژینال رها میکنه، منی روی باسن مثل هنر انتزاعی از یه پولاک دیوونه. رقابت با GingerSnap33، ۲۶-۳۰ برونِت سینهدرشت bbw سهجهت فتیش آماتور، که بطریها و دیلدوها رو تو فاجعه آشپزی ضیافتهای واژینال فرو میکنه—بطریهای شراب که مثل vintageهای ممنوعه فرو میرن، برمیگرده به دیلدوهای نارنجی mc-Olivia تو رقابتی که طلای خالص گونزوئه. دینامیکهاشون؟ یه ست استندآپ که اشتباه رفته: "به یه bbw با بطری تو کیهانش چی میگی؟ یه sommelier ستارهای!" من دارم ذوب میشم اینجا، خودمو مسخره میکنم که دارم از هم میپاشم—چشمها تکان میخورن، انگشتها روی کلیدها پرواز میکنن در حالی که کراساوورها رو تصور میکنم با Marry_Cordy، آسیایی ۲۲-۲۵ لزبین-بی سینهدرشت ریزهمیزه برونِت آماتور فتیش، دیلدوها رو وسط درهمتنیدگیهای بوسه فرو میکنه، نفوذهای مردانهش یه پیچش داستانی که به جنون چنداسباببازی Ginger حلقه میزنه.
و منو شروع نکن با megan_galactica، قفقازی ۲۲-۲۵، که به اسمش وفا میکنه با دیلدوهای بزرگ که مثل پروبهای بیگانه حمله میکنن، روی شریکها ساییده میشه تو سکس واژینال که مستقیم از رویای تبدار علمی-تخیلیه، منی روی پاها مثل دنبالههای دنبالهدار. اون با همه رقابت میکنه، تو روایت میچرخه—اسباببازیهای قرمزِش با زنجیرهای dakota_blare برخورد میکنه، به پوچیهای پا-روی-ژنیتال میرسه که منو به فریاد میندازه، "کی لعنتی این هرجومرج کیهانی رو اسکریپت میکنه؟" دینامیکهای گروهی اوج میگیرن در حالی که همه محو میشن: sophydiva بوسه میزنه به آیینهای اسباببازی shena_nomy، کونهای روغنکاریشده eliizabeth_roberts با سواریهای بطری seduza_hyun ادغام میشن، یه روایت سیال از رقابتها که به سمفونی دیوونه یکی جوش میآد.
ساعتها به ابدیت خونریزی میکنن، کافئین هایم مثل کوتوله لینچی که رو زغال داغ میرقصه سقوط میکنه. این پرفورمرها—از بالا بردن دامن nicolle تا لمسهای زبانباز pinkadele—برمیگردن، استعارهها جهش میکنن: شروع به عنوان ضیافتهای خوراکی (اسباببازیها مثل میوههای جادویی)، کیهانی میشن (فروکردنها ستارهها زایمان میکنن)، آخرالزمانی تموم میشن (واقعیتها خودشون رو تو فینالهای مارپیچ قورت میدن). رقابتها شعلهور میشن: milly_shy در مقابل lil_eva تو المپیکهای فروکردن اسباببازی، oh_julie با تیزههای پا مسخره میکنه. کراساوورها منفجر میشن—تصور کنید ویبراتورهای ginacali که نفوذهای دوگانه mc-Olivia رو high-five میکنن، GingerSnap33 بطری کردن بوسههای Marry_Cordy رو به brew کمدی سیاه تبدیل میکنه.
تا آخر، در حالی که جریانها محو میشن، من gibbering میمونم: یه شهادت خام و آشوبناک به دیوونهترین ۲۴ ساعت. پیکسلها با afterglow نبض میزنن، ذهنم یه موزاییک شکسته. اگه این تاریخ وبکمه، منو برای دنباله حساب کنید—اما اول، آسپیرین رو بده. پایان؟ یا فقط شروع آخرالزمان دیجیتال؟ (تعداد کلمات: ۱۴۸۷)